خاطره اومدن تو
سلام سلام ....................... دخمل مخملی خوابه منم ظرفا رو شستم خونه مرتبه اومدم از اومدنش بنویسم .................................. 12 اردیبهشت که تا صبح بیدار بودم و از ذوق دیدین گل دخمل نمی تونستم بخوابم ساعت 7 صبح شوشو بیدار شد و آماده شدیم رفتیم دنبال خواهر شوشو و 7.30 اونجا بودیم می خواستم اولین نفر باشم که اون روز عملش می کنن ولی یکی زودتر از من رسیده بود کارای پذیرش رو انجام دادیم و منتظر موندیم تا دکتر خودم بیاد دکتر اومد و ساعت 9.45 دقیقه صبح سزارین شدم بی حسی از کمر تا دکتر اومد و پرده رو کشیدن بین من و شکم محترم صدای گریه ناز گل دخملی اومد تعجب کردم و پرسیدم این صدای گریه ب...
نویسنده :
sara
18:37